فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

مهربان فاطمه و علی کوچولو

الحمدلله الذی......

  به نام خداوند اعلی علی آفرین الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین ع سلام...عید همگی مبارک...واقعا چه عید بزرگو عظیمی است...ایشالله دلتون شاد و لبتون خندون باشه...موقع عیدی گرفتن از آقا ما رو هم فراموش نکنید....   ................................................................... ز ليلايي شنيدم يا علي گفت         به مجنون چون رسيدم يا علي گفت مگر اين وادي دارالجنون است        كه هر ديوانه ديدم يا علي گفت نسيمي غنچه اي را باز مي كرد     به گوش غنچه كم كم يا علي گفت چم...
12 آبان 1391

التماس دعا

  به نام خداوند بسیار مهربونم که حسابی شرمندشم چون اون بنده ای که باید باشم نبودم سلام به همه ی نی نی وبلاگی های عزیز...میدونید چیه...چند روزه خیلی گرفتارم...با اینکه اعیاد عزیزی داریم اما من بدجوری دلم گرفته....امیدم اینه که خدا توی این اعیاد بزرگ حاجت همه ی گرفتارا رو حل کنه..حاجت من رو هم حل کنه...امروز اومدم بگم که خیلی برام دعا کنید...خیلی خیلی محتاجم...تو رو خدا خیلی برام دعا کنید...هرچند که اینقدر پروردگار مهربونی داریم که شرمنده ی محبتهاشیم...یا ارحم الراحمین.....عیدتون مبارک...یا علی چهارشنبه-١٠/٨/١٣٩١-ساعت ٩:٣٠شب ...
10 آبان 1391

آمدم ای شاه پناهم بده...

  به نام خدای مهربونم...خداجون عاشقتم یکشنبه...30/7/1391-ساعت 19 دلم امام رضا میخواد...بدجوری بهش نیاز دارم...یه زیارت پر مغز و پر اشک...همیشه عادتم اینه که از درب طلا که وارد شدم دستی برسینه عرض ارادت کنم...بعد هم با کمی فاصله از درب نزدیک ضریح بایستم...همیشه به اینجا که میرسم انگار زمین و زمان متوقف میشه...چشمام دیگه جایی جز ضریح خوشکل آقا رو نمیبینه... صدای گریه ها و ضجه ها فقط اینجاست که به تو آرامش میده..همه جا آقا هست...میدونم هیچ حاجتیم رو زمین نمیمونه..نمیدونم چه سریه...الله اکبر به این همه عظمت..شاید نقطه ی شروع و پایان دنیا همینجاست...ضربان قلبم رو احساس میکنم..اینجاست که صدای هق هق هام بلند میشه و خجالت نمیکشم..اینج...
30 مهر 1391

صیاد دلها................

  بسم رب الشهدا و الصدیقین یکشنبه-٣٠مهر١٣٩١-ساعت:١:٠٠نیمه شب امروز فقط میخوام از صیاد دلها بنویسم....این نوشته برگرفته از سایت شهید آوینی بی هیچ دخل و تصرفی است. خاطراتی از شهید علی صیاد شیرازی: ) خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش ، همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می گفت: « ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای ) بلند هم می گفت از ته دل ...». 2) اوایل جنگ بود . در جلسه ای...
30 مهر 1391

نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد...............

  به نام حضرت دوست ...که هرچه داریم از اوست چهارشنبه-١٩مهر ١٣٩١-ساعت١٢:٣٠ظهر سلام.این روزها مردم خراسان شمالی در تب و تاب دیدار مولا و رهبر خویشند...چشمشان به دیدار آقا روشن شده ... دلم در نبود ایشان گرفته است...بیتی انهم از باب ارادت تقدیم به محضرش: خشک سالی شده، ای بارش باران برگرد / جانشین خلف پیر جماران برگرد / نفست حافظ این شهر گناه آلود است / نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد   ........................................................ زبان قاصر است... تصاویر خود گویای دلهای در تب و تاب مردم خراسان شمالیست :بسم الله آهن آبدیده را رنگ عوض نمیکند*چهره انقلاب را جنگ عوض...
19 مهر 1391

لا یوم کیومک با ابا عبدالله....................

  به نام خدایی که تو را حسین نامید دوشنبه-17/7/91-ساعت 6صبح سلام... دیروز روز خیلی خوبی بود..از صبح مهربان فاطمه رو بردم مهد..بعدش زنگ زدم به خانوم همسایمون که خیلی مهربونه و دیدم بنده ی خدا بازهم تنهاست..بهش پیشنهاد دادم برای صبحانه بیاد منزل ما...نان سنگگ گرم پنیر گردو کره  مربای به  و چایی دم کشیده سفره ی صبحانه من رو تشکیل میداد...خیلی خوب بود..بعد هم که خانوم همسایه رفت حدودا ساعت 11 بود..دو سه تا از کارام رو انجام دادم بعد هم چند تا تلفن و آماده شدم رفتم دنبال مهربون فاطمه..یعنی حدودا ساعت 1ظهر...وقتی مهربون فاطمه رو آوردم دیدم با کمال تعجب با همون زبون شیرین بچگی بهم میگه تنکیو بیبی....وا...
17 مهر 1391

زندگی زیباست اما.............

  به نام خدای زیباییها شنبه-15/7/91-ساعت 1:30نیمه شب سلام.مهربان فاطمه ی من با دو روز استراحت و خوردن دارو خدا رو شکر خیلی بهتر شده و فردا هم دوباره میره مهد...امروز با بابایی فاطمه رفتیم سرزمین عجایب..خیلی به فاطمه خوش گذشت واقعا عالی بود..دلم میخواد بازهم بیارمش..آخه بچم خیلی تنهاست و دلش میخواد بازی کنه..وقتی میبینم از ته دل میخنده انگار دنیا توی دستای منه و فکر نکنم هیچ چیزی توی این دنیا برام از این مهم تر باشه.     ......................................................................... اینم عکس کیف مهد مهربون فاطمه ی عزیزم.. .............................................
15 مهر 1391

یا من اسمه دوا و ذکره شفا...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام.امروز دلم خیلی ناراحته...مهربان فاطمه تب کرده...بچم با تمام ذوقی که برای مهد داره نتونست امروز بره...دعا کنید فاطمه زود زود خوب بشه...یامن اسمه دوا و ذکره شفا.... ...
12 مهر 1391