مامانای نی نی وبلاگی......
سه شنبه-2اسفند-ساعت2:25
سلام.چند روزیه که از مشهد برگشتم و کارم شده خوندن وب های مختلف نی نی وبلاگ.اما حقیقتا خودم حوصله ی نوشتن نداشتم.امشب هم با تموم بی حوصلگی هام دلمو زدم به دریا.
سفر مشهد خیلی خوش گذشت مخصوصا به مهربون فاطمه ی من.این سفر رویایی هم با تموم قشنگی هاش تموم شد.راستی نمیدونم چرا تو این مدت به طرز عجیبی مامان اینده(توی حرم به آقا گفتم یه کسی هست من نمیدونم کیه ولی تو خوب میشناسیش حاجتشو بده ومامانش کن) اسمش از جلوی چشمم کنار نمی رفت وبا اشک از امام رضا خواستم که به زودی مامان بشه(آمین).
دوباره از مشهد برگشتم و تنهایی های من هم شروع شد از صبح تا شب توی خونه با مهربون فاطمه.بچم حوصلش سر رفت.خونه ی هرکی هم برم دلم باز نمیشه.من دلم میخواد همسری کنارمون باشه.من و فاطمه گلیو باباش.
جمعه تولد امیر طلاست.یه هدیه ای میخوام براش بگیرم.که نمیتونم اسمشو بیارم خدا کنه گیرم بیاد .اسمشو نمیتونم بگم چون مامان امیر حسین هر روز به وبلاگم سر میزنه و اون موقع متوجه میشه چی می خوام بگیرم.تولد امیر خوشکلم مبارک باشه.هزار ساله باشی گلم......
فاطمه جونی هم روز به روز شیرین تر میشه.من عاشق حرف زدنشم.همش میگه مامانی من به خدا گفتم یه نی نی سالم و صالح بمون بده.قربونت برم.که اینقدر قشنگ دعا میکنی....
من عاشق نی نی وبلاگ هستم ویه جورایی بهش معتاد شدم.روزی که به اینترنت یا کامپیوتر دسترسی ندارم مثل دیوونه ها میشم.واقعا نی نی وبلاگ مثل یه معجزه توی زندگیم بوده...
اینجا هزاران مامان نی نی وبلاگی بدون اینکه همدیگه رو ببینن بواسطه ی نی نی های داشته و نداشتشون عاشقانه همدیگه رو دوست دارن ...با افکار و عقاید مختلف....اونا همه مامانن....اونایی که الان نی نی دارن یا بعدها نی نی دار میشن....همتون رو دوست دارم......