فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

مهربان فاطمه و علی کوچولو

بابای مهربانی ها......آقا قربون قدم هایت...خوش مرهمی بودی بر جانهای سوخته

1391/5/27 22:34
1,676 بازدید
اشتراک گذاری

 

(جمعه-٢٧مرداد-٢٨ماه مبارک رمضان-ساعت ٦:٣٠صبح)

سلام.چند روزه که نیومدم ..علتش هم بیشتر این بود که دلم حسابی گرفته بود...

دلی تکه تکه از داغ آذربایجان...دلی تکه تکه از غم و مصیبت عظیم هم وطنان عزیزمان...مصیبت مادران و پدران و مادران در سوگ جگرگوشه هاشان....

و امروز دیدار آقا ..این بابای مهربانی ها آبی بود بر آتش دلهاشان...

 

آقاجان امروز که صحنه های حضور سر زده تان را در تلویزیون میدیم و دوان دوان بودن مردم مصیبت زده را که با دیدنتان به شوق میدویند اشک به چشمانم دوید.

آقا این همه مصیبت را چگونه رها کردند و به سمتتان میدویدن.

بابای خوبم چونان میدویدند که گویی عزیزشان از زیز آوار بلند شده و دیگر عزیزاز دست رفته ندارند...

وشاید میدویدند تا در آغوش دریای محبت و در زیر سایه ولایت کمی بگریند و آرام بگیرند...

آقا برای دل های زلزله زده ی ما هم دعا کن که داربستهایی ضعیف ایمانمان را طوفانهای سهمگین گناه فرو ریخته است..

آقا دعایمان کن و دستی هم بر دل ما بکش..

آقای خوبم...بابای مهربانم.......چقدر دوستت دارم و از اینجا دستان ابالفضلی ات را میبوسم.....

.............................................................................................................................................................

 

خیلی مطلب دارم برای گفتن ولی دلم همچنان بارانی است...

خدایا صبری ....

خدایا مهدی صاحب زمان را برسان...مولا بیا

..............................................................................................................

چند تا عکس از مهربون فاطمه میزارم ..ولی حقیقتا با این حال و روز زیاد نمیتونم توضیح بدم....ببخشید منو..

.....................................................

اولین بار که دیدمت و چشمانم به دیدارت چراغانی شد:

..............................................

 گل من اینجا دو ماهه است وبه عروسی خاله آمنه یعنی همون صاحب وبلاگ ریحانه النبی دعوت شده

 

..........................................................

دیگه دارم بزرگ میشم و رنگ و رو میگیرم

 

......................................................................

دیگه کم کم دخترم خانوم شده

 

................................................................................

مهربان فاطمه شب احیا...مامانی التماس دعا

..................................................................................

میز جدید فاطمه که قراره از این به بعد روش نقاشی کنه....مبارک باشه مامانی

 

ماشاالله لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم

مامانی همیشه تنت سالم باشه و عاقبت بخیر باشی

خدا میدونه چقدر دوست دارم....

.....................................................................................

ببخشید اگه امروز همش تلخ بودم.به بزرگی خودتون ببخشید و التماس دعا.

یا علی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (34)

شاهده
27 مرداد 91 8:11
آقا جانم الهی فدات بشم عشق من که همیشه آرامش دل های توفان زده ای قرار قلب های نگرانی...آقای خوبم چشمانمان به چشمان مهربانت التماس می کند...مثل همیشه ما یتیمان را دریاب... (قابل توجه رئیس جمهور که می تونستند برن اجلاس برگردند ولی ایشون برای زیارت 3 روز موندن الانم برگشتند هنوز نرفتند پیش این مردم مصیبت زده،رهبر کشور رفتند ایشون پیام هم ندادن)
شاهده
27 مرداد 91 8:17
ماشالله ماشالله خدا حفظ کنه دخملمونو انشالله زیر سایه صاحب نامش باشه لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
مامان تسنیم سادات
27 مرداد 91 11:49
خیلی قشنگ بود... چقدر مهربان فاطمه ظریف بوده ماشاا... ولی خیلی خوردنیه... به دنیا اومده بود چند کیلو بود؟
مامانش
27 مرداد 91 13:19
خیلی ممنون عزیزم . خواهش میکنم منم لینکتون کردم .
فرشته
27 مرداد 91 18:13
چقدر نانازه ماشاالله به این همه زیبایی که خداداده
آوازقو
27 مرداد 91 18:21
با سلام ودرودی بیکران........ خدا اینشالله در پناه خودش حفظشئن کنه .....و دشمنانشون رو "اگاه وبصیر بگردونه..........
مامان نفس طلایی
27 مرداد 91 19:33
شاهده چقدر سیاسی نوشته هاااا
مامان نفس طلایی
27 مرداد 91 19:34
سلام عزیزم واقعا کار فوق العاده ای بود ... منم خیلی خوشحال شدم ... اما این رسم روزگاره دیگه اینقدر ناراحت نباش به دختر گلت فکر کن ... انشالله خدا خودش کمکشون می کنه ... وای چه عکسای نازی
مامانی
28 مرداد 91 0:15
آخی این وروجک چقدره خوشگله رمزو برات تو خصوصی گذاشتم
خاله تسنیم سادات
28 مرداد 91 0:39
خیلی ناز بودن خانمی خدا حفظ کنه گل دخترتون . ببخشید میپرسم شما تهران زندگی میکنید؟
مامان تسنیم سادات
28 مرداد 91 1:58
سلام مامانی جون من مهربان فاطمه رو خیلی دوست دارم با اجازه لینکتون کردم
به عشق ابالفضل
28 مرداد 91 2:20
سلام خانم خوشکله به ما سر بزنید وبه گل پسرم برای مسابقه نی نی خواب الود رای بدین.ممنون
فرزندما
28 مرداد 91 10:17
سلام منم با افتخار لینکتون کردم
مامان پسرا
28 مرداد 91 12:46
سلام خانمی! راستی من یک پسر دیگه هم دارم که 8 سالشه! عروس به این مومنی و خانمی و خوشگلی می خواما!
زهره
28 مرداد 91 13:00
سلام گلی من که روزی چند بار میام به وبت سر می زنم! عکسای دختر نازت خیلی قشنگن حالا خوب شد؟راضی شدی؟
به عشق ابالفضل
28 مرداد 91 14:51
سلام رای دادی ؟شماره 27 از طرف حسین جوووونی هم رای بدی ها! تبلیغ هم بکن برا پسملم
مامان آینده(آرزو)
28 مرداد 91 16:28
سلام دوست مهربون و خوبم .....واقعا فاجعه دردناکی بود .....منم صحنه ای که آقا رفته بود رو از تی وی دیدم .....موهای تنم سیخ شده بود و یه حسی داشتم ..عالی بود ....چقدر مردم خوشحال شده بودن .... راستی عکسای مهربون فاطمه خیلی نازه .ماشاا... حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم..... کم پیدایی نیستی ...؟
مامان آمیتیس
28 مرداد 91 18:16
سلام دوست عزیزم. عیدتون مبارک.... نماز و روزهاتون قبول حق باشه
مامان آمیتیس
28 مرداد 91 18:19
عکسا خیلی قشنگن. ماشاا... به فاطمه جون
مامان آمیتیس
28 مرداد 91 18:24
میدونم خیلی سخته اما ناراحت نباش عزیزم. اون مردم قسمتشون این بوده. اون اتفاقم خواست خداوند بوده
مامی امیرحسین
28 مرداد 91 19:47
این عکس خیلی توجه منو جلب کرد. فکر نمی کردم آقا اینقدر زود برن. با خودم گفتم احتمالا بعد از عید میرن که روزه هاشونو بگیرن... که ظهرش تو اخبار دیدم اشتباه فکر می کردم... اولویت این امر بوده...
مامی امیرحسین
28 مرداد 91 19:49
راستی دخملت خیلی خیلی نازه من کلی قربون صدقش رفتم... یه جورایی شبیه بچه گی های خواهرمه... چشم نخوره عکس با حجابشم خیلی نازه ببوسش
نایسل جون
28 مرداد 91 20:20
بازم خوبه آقای خامنه ای رفتن پیششون حداقل مردم فکر میکنمم رهبرشون به فکرشونه دلشون یه ریزه آروم میشه
نایسل جون
28 مرداد 91 20:21
فدات شمم عزیزممم مبارکش باشه میزش خوشگل خاله خیلی دوست دارم عزیزممم
بابا جون یسری
28 مرداد 91 21:54
سلام و درود بر شما 2مطلب در این پست بود و 2 مورد اول دومی رو میگم 2- عکسهای زیبای فاطمه جان نشون میده هرچه رشد جسمیش بیشتر میشه ، بر معنویتش نیز افزوده میشه ، شب قدر رو میگم که فاطمه خانم ما واقعا قدر دونسته . 1- تمثال حضرت آقا در میان جمعیت منو یاد مردم کوفه انداخت ، کاش همون موقع هم این تعداد آدم بودند تا حرف ولی عصرشون روی زمین نمونه و سنت پیامبرمون به تاراج نره . ولی امیدی در دلمون سو سو می زنه ، شاید هم اسمی شاید هم نامی ، هرچه است دلم را جلا میده و کاش بتونیم سرباز تو باشیم مهدی جان.
غزل
28 مرداد 91 22:44
تا ز رویت گرفته ام روزه جز به یادت نکرده ام افطار چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانی اللهم عجل لولیک الفرج معصومه خانم فرا رسیدن عیدسعید فطر را به شما و خانواده ی محترمتان تبریک میگویم.
در انتظار....
29 مرداد 91 0:07
سلام عزیزم.عیدت مبارک... ممنون که به وبلاگ من امده بودی.خوشحالم که دوست جدیدی مثل شما اومده انجا... باعثه افتخار منه...
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:18
قربون دل شما. نه خیلی هم خوشحال می شید...از مهربونیتونه عزیزم...ببخش ناراحتتون کردم...
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:18
اونای که رمز داره اسم کسی تو شه...که به منو وفرزان ربط نداره..وچون ماجراها عینه واقعیته نمی خوام حرفی بزنم که آبرویی ریخته بشه..
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:19
سلام. مامان خوبم... شرمنده که ناخواسته ناراحتتون کردم... چشم حتما... خودش عاشق این داستان بود.. باعث افتخار همنه.خدمت می رسم
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:24
مامانی جونم.کلی از حرفهاتون انرژی گرفتم.دلتون خیلی پاکه.من حتما براتون دعا میکنم...اسم گلل دخترتون را تو معرفی نوشتید فاطمه خانم.ولی مهربان فاطمه می نویسد.اسمش نیست؟اسم زیبایی داره...دور شده از آتش... خدا خودش حفظش کنه.ماشالله.ان شاالله که شما هم تو تربیتش موفق باشید.می بینم که هدف یکسانی داشتیم.خدا را شکر شما خیلی نزدیکید.خدا حفظش کنه ...و شما را هم برای اون.از آشنایی باشما خیلی خوشحال شدم.باعث افتخاره منه.ببخشید که ناراحتتون می کنم..بازهم تبریک عید مرا پذیرا باشید...
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:26
نمی دونم ثبت شده یا نه؟ چه کوچولو بوده نازی وقتی به دنیا آمده...مامانم می گند بچه کوچولو سخت تره...ولی ماشالله...حالا خیلی ناز شده...چه چشمایی زیبایی.ماشالله..
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:28
میز نو مبارک خانوم.خیلی خوشگله.دست مامان بابا درد نکنه عزیزم...مامانی ولی من صندلیش را بیشتر دوست دارم.هندونه.از کجا خریدید؟مبارک باشه...عزیزم چقدر خوشحاله...
در انتظار ....
29 مرداد 91 0:39
خصوصی دارید