اینبار راهی بهشت رضایم..............
به نام خلق مهربانم
دوشنبه-ساعت ٣:٣٠ صبح.کنار یه عالم جزوه درسی
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.وای که چقدر دلم براتون تنگ شده بود.ماجرا از این قراره که من از مکه اومدم ورفت و اومد مهمانا هم شروع شد.خستگی سفر به کنار این رفت واومد ها هم به کنار.بعد از دو سه روز که تازه اومدم کمی بخسبم(یعنی بخوابم و استراحت کنم)دوست جون جونی من یعنی پروانه خانوم به همراه همسری اومدن خونمون .اونم از شهر بوشهر.از زمانی که اومدن دیگه ما یه سره توی بازار بودیم برای خرید سیسمونی و................وای اینقدر شبا خسته و کوفته میومدیم خونه که نای حرف زدن هم نداشتیم.اما با تموم خستگیاش عالی بود.میدونید من پروانه رو خیلی دوست دارم . مثل خواهرمه.مهربون فاطمه ی من هم که وقتی بعد از دوهفته دوری منو دیده بود دیگه حاضر نمیشد ازم جدا بشه و همش تو بغلم بود.قربونش برم واقعا دلم براش تنگ شده بود.را ه میرفت میگفت مامان دوست دارم.خلاصه یک هفته به همین منوال گذشت و بالاخره پروانه خانومی بعد از خریدن سیسمونی عازم شیراز خونه ی مامانش شد.فردای روزی که پروانه رفت اولین امتحان من آغاز گردید!!!!!!!!!!
حالا فکرکنید توی یه هفته ای که پروانه اینجا بود با تمام خستگیا چطور درس میخوندیم.
امتحانا هم همش پشت سر هم وواقعا مشکل.البته واقعا من عاشقونه میخونمشون چون دوستشون دارم.فکر کنید هر روز یا یه روز در میون توی حرم عبدالعظیم حسنی باشی.چه توفیقی خدا به من داده که دانشکدم توی حرم ایشونه.خدایا ممنونتم.خلاصه الان که در خدمتتون هستم هنوز یه امتحان دیگه دارم.چهارشنبه ده صبح که امتحانو دادم به یار خدا باید بدوم و برم راه آهن چون با مامان اینا و از همه مهمتر مهربون فاطمه میریم اهواز.خدای من خوشحالم که دوباره فامیلو میبینم.البته علت رفتنمون عقد پسر عمومه.ان شاالله خوشبخت باشه.بعد یازدهم با مهربون فاطمه سوار هواپیما میشم و میام تهران که فرداش یعنی دوازدهم با مهربون همسری برم مشهد مقدس.انشاالله.خدایا شکرت.فکر کنید نیمه شعبان کنار گنبد حضرت ثامنن الحجج آقا علی بن موسی الرضا.
حقیقتا از مکه که اومدم حال و هوام عوض شده و دلم برای مدینه و مکه پر میکشه .خدا رو شکر که این دل بی قرار قراره کنار گنبد طلای امام رضا آروم بگیره
کم کم توی فکر نی نی هستم.موعود داره نزدیک میشه.دعا کنید خدا به همه بده .به منهم بده.یه سالم و صا لح و خلاصه گلی از گل های بهشت.کسی که پیش خونه ی خدا به خدا گفتم مبین دین اسلام باشه.اگر پسر بود غلام مولا امیرالمومنین باشه و اسمش بزارم علی و اگر دختر بود و کنیز خانوم زهرا(س) اسمش و بزارم زهرا.
خدایا فرزندانی شایسته ی امت محمد(ص) به ما عطا کن با تنی سالم و رشید.مومن و صالح .راه یافته ی دین حق .شفیع روز قیامت.یا الله......................