عشق فاطمه به کرم کنجد و فیلم دماغ
ا
اینم فاطمه بلا
با هر اصراری شد مامان اینا را راضی کردم که بیام خونه.آخه کلی کار دارم میخوام وقتی همسرم میاد خونه ,خونه مثل دست گل باشه.خیلی خوشحالم که داره میاد و بعد از چند روز هم دیگه رو می بینیم.خدایا شکرت.
فاطمه خیلی اصرار می کرد پیش مامان اینا بمونیم و دایم میگفت مامان پیش مامان فون بمونیم.وقتی رسیدم خونه نشستم پا کامپیوتر و طبق معمول فاطمه گفت مامان فیلم دماغ و بگذار. نمیدونم این فیلم و دیدین یانه ولی انصافا فیلم قشنگیه و فاطمه خیلی دوسش داره وتمام دیالوگ هاشو حفظه. الان فاطمه روبروی تی وی با عروسکش خوابیده و فیلم می بینه . دایم با نی نیش بازی میکنه و مثل مامانا باهاش صحبت میکنم (قربونش برم)راستی امروز با خواهرشوهرم صحبت می کردم و می گفت امیری هم عاشق فیلم نقیه(یعلی فیلم پایتخت) و دایم اون رو می بینه(قربون اینم برم)
اینم عکس امیر طلا