خونه تکونی............
سه شنبه-٢٣اسفند-ساعت٤صبح
سلام .خیلی خیلی خستم.فاطمه هم حسابی عاجزم کرده و هر کاری میکنم نمی خوابه.
از اونجایی که همسری صبح تا شب نیست همه ی کارای خونه یه تنه رو دوش خودمه.خیلی خونه تکونی با داشتن یه بچه و هزار و یه کار که باید بکنی اونهم دست تنهایی سخته.
توی چند ماهی که اسباب کشی داشتیم هیچ وقت فرصت درست کردن و مرتب کردن واقعی کمد ها رو نداشتم.خلاصه با تحریک نی نی وبلاگی ها من هم دست بکار شدم.اتاق من و همسری وتموم کمدها زیر و رو تمیز شد.اتاق فاطمه گلی هم بعد از دو الی سه روز تموم شد.البته تو این مدت کارهامو با سرماخوردگی شدید انجام دادم.
امروز هم که مهربون فاطمه تب کرده بود.بردمش دکتر و از اونجا داروخونه واز اونجایی که فرداشب مامان اینا و مادر شوهرم اینا شام خونمونن بعد از دکتر رفتم خریدودیر وقت رسیدم خونه و شروع کردم به کار کردن.تمام طبقات یخچال و دونه دونه در اوردم و شستم شد دسته گل.بوفه ی روی اوپن هم تموم شد.الان هم که در خدمتتون هستم استراحتمه.تا صبح باید بیدار بمونم.تازه فکر نکنم کابینت های آشپزخونه رو میرسم شروع کنم یانه.وای باورتون نمیشه از خستگی دارم بیهوش میشم.تعجب اینه که این وروجک من با این داروهای خواباور ساعت ٤صبحه و هنوز نخوابیده.
دعا کنید دیگه این خونه زودتر تموم شه.هرچند که حتما یکی دو کار برای بعد از تعطیلات میمونه.دیگه باید برم.با اجازتون.......