فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مهربان فاطمه و علی کوچولو

سخن مادرانه با مهربان فاطمه.......

1390/12/21 4:09
1,677 بازدید
اشتراک گذاری

 

شنبه-20اسفند-ساعت 3:00

سلام.چند روزه سرما خوردم و دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم.یه عالمه کار هم دارم و وقت هیچی.همسری چند روزه ماموریته و من و مهربون فاطمه تنها.البته مامان دائم بهم سر زده.ویه شب هم خونه ی خواهرشوهر نازنینم بودم.

الان که دارم این مطلب و میگذارم.مهربون فاطمه خوابه.من منتظر همسری.ان شاالله قراره تا حداکثر یه ساعت دیگه خونه باشه.با اینکه خیلی خوابم میاد و قرص هم خوردم اما مشتاقانه منتظر دیدن بابای مهربون فاطمه هستم.

 

امروز کمی توی فکر بودم.فکر اینکه چقدر زود این عمر ما میگذره.خدا کنه خوب بگذره.فاطمه ی من هم روز به روز زیباتر و بزرگتر میشه(ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم).الهی عاقبت بخیر و خوشبخت باشه.

 

خیلی دلم میخواد چند جمله ای با مهربون فاطمه حرف بزنم:

دختر فشنگم آن روز که تو را از درگاه خداوند طلبیدم و او خواسته ام رااجابت کرد در دامن خود سیب سرخی از بهشت الهی را یافتم که عاشقانه نامش را فاطمه نهادم.آری فاطمه دختر مصطفی.دختر گلم دوست دارم لحظه به لحظه ی زندگیت را قدر بدانی و شاکر باشی.خداوند را هیچ وقت و هیچ گاه فراموش نکنیوعاشقانه مرید اهل بیت باشی وتو نیز فرزندانی را در دامن پاکت پرورش دهی که شایسته ی سربازی مهدی صاحب الزمان(عج الله)باشند.عزیزم همیشه دستان پر از مهر پدرت راببوس وسپاسگذارش باش.در آینده به همسرت احترام بگذار و عاشقانه دوستش بدار .من هر چند اسم مادر بر رویم است ولی مطمئنا خیلی کاستی ها داشته ام.مرا ببخش و دوستم بدار که به این دوست داشتن نیازمندم.

زیبای من زیباییت را در پرده ی حیا و حجاب بپوشان و آن را جز به محارم و خدای خویش نشان نده.دختر خوبم ستاره ی زندگیم بدان عاشقانه دوستت دارم وبرایت دعا میکنم.........

 

هر کاری میکنم عکسا م آپلود نمیشه.گریم گرفته .عیب نداره امشب خشک و خالی می فرستم.صدای زنگ اومد خداحافظ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

عارفه
21 اسفند 90 13:10
کاش همه مادرها اینگونه زیبا حجاب و به فرزنداشون یاد میدادن
یا زهرا


دوست گلماز اینکه با نظراتت من ودلگرم می کنی ممنونم.زیر سایه مرتضی علی باشی
منم سرگشته ی پیمانت ای دوست
21 اسفند 90 14:50
سلام عزیزم به نظر میرسه امروز من اولین کسی هستم که دارم برات مطلب میذارم. هنوز آقا میثم نیمده خونه و من مثل همیشه منتظرم!ای کاش پیشم بودی بی صبرانه منتظرم که ان شاا... بعد از عید بیای پیشم!همین الان میثم برام یه پیام خوشکل فرستاد که برات میفرستمش .تو وبلاگت متن خوشکلی نوشته بودی خیلی خوشم اومد اما نمی دونم چرا دلم گرفت!! برام دعا کن معصومه ی عزیزم میبوسمت


سلام عزیزم.خدا نکنه دلت بگیره.مواظب نی نی باش.دوست دارم
نایسل
22 اسفند 90 1:05
وای شما دقیقا مثه خواهر من هستین مامان فاطمه سادات اونم از کوچیکی همیشه فاطمه رو با حجاب میگردونن لباس لختی تنش نمیکنه
دخترشم خیلی باحیاست
همیشه باوضو شیرش میداد همیشه قران گوش میداد

دیدمش یاد خواهر زاده خودم افتادم خیلی ماشالله نازه خیلی
مرسی عزیزززم بهم سر زدی
باافتخار لینکت میکنم
بوسسس

ممنون گلم از لطفت.محبت داری.بسیار با احساسی ومن جذب این با احساس بودن شدم.باز هم ممنونم......
مامان امیر مهدی
22 اسفند 90 2:40
سلام مامانی ماشالا دخمل نازی دارین اگه افتخار بدین امیر مهدی رو به جمع دوستان وبلاگیتون اضافه کنید.... اگه مایل بودین منم لینکتون کنم واسم کامنت بزارین
مامان حنا
22 اسفند 90 10:30
سلام عزیزم ماشالله دختر نازی دارید رمز آشپزیهام 4882 هست لطفا این کامنتو هم تایید نکنید وفقط بهم اطلاع بدید تا بدونم که رمزو دریافت کردید منتظر نظرات خوبتون هستم
مامان امیر مهدی
22 اسفند 90 13:26
سلام منم شما رو لینک کردم....میتونم بپرسم مال کدوم شهرین؟
مامان امیر مهدی
22 اسفند 90 21:03
ایشالا هر جا که هستین امام زمان پشت و پناهتون