فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

مهربان فاطمه و علی کوچولو

دل تنگی

1390/11/13 0:54
1,595 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه-١٣ بهمن ماه-ساعت ١٢:٤٧

 

سلام.ببخشید از اینکه چند روزی پست نگذاشتم.حقیقتا حال خوبی نداشتم چون یکی از عزیزترین هامو از دست دادم.هنوز که هنوزه در فراغش گریه می کنم.(خدایا شکرت که اونقدر دوسمون داری که مورد ازمایشمون قرار میدی)

چند روز دیگه بیشتر تا ثبت نام دانشگاه فرصت ندارم خدا کنه تا اون موقع روحیم بهتر بشه.دلم می خواد با یه روحیه ی توپ درس بخونم .دلم برای درس و کتاب خوندن تنگ شده.من دور و برم پر از کتاب وفاطمه جونی هم کنارم بیاد و دفتراش و بیاره و بعد بگه مامان من هم می خوام درس بخونم.

فاطمه تو این چند روز با ناراحتی هام ناراحتی و با اشکام اشک ریخته .مامانی ببخشید که اینقدر اذیت شدی.مامانی گلم اونقدر می خندم تا تو هم بخندی و خونه ی من وبابات رو پر از گل خنده کنی.مامانی خیلی عاشقتم و خیلی دوست دارم.حبیبم......

 

راستی آغاز امامت حضرت ولی عصر مهدی صاحب زمان رو به همگی تبریک میگم .امیدوارم اقا بزودی ظهور کنن تا دل همه ی ما شاد شاد بشه(آمین)

 

برنامه ی اهوازم که به خاطر قضیه پیش اومده کنسل شد باید یه فکری برا گرفتن مدارکم از اهواز کنم.انشاالله قراره بزودی به زیارت امام رضا(ع)برم واز این بابت خیلی خوشحالم.

 

 

 

چند روزه که مامان امیرحسین رو ندیدم که دلم هم برا خودش هم برای پسمل گلش حسابی تنگ شده.خواهر گلم دوست دارم .امیدوارم قدر محبت هاتو بدونم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیر حسین
13 بهمن 90 2:11
سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم که دیدم مطلب جدید به وبلاگت اضافه کردی تو رو با این روحیه خدائی که داری تحسین میکنم البته که با روحیه شاد تو مهربان فاطمه و صد البته بابای مهربان فاطمه لبهاشون خندون میشه و خونتون مثل همیشه پر از صدای خنده و شادی میشه بهت تبریک میگم گلم.
مامان آینده
14 بهمن 90 0:50
سلام عزیزم ... آخی ی ی دیدم یه چند وقت مطلب نذاشتی ... متاسفم ...امیدوارم هرچه زودتر روحیه ات بهتر بشه تا برای درس آماده بشی .. شاد باش چون فاطمه جون دوست داره مامانش همیشه بخنده