فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مهربان فاطمه و علی کوچولو

قبله ی تهران

1390/11/8 20:05
1,734 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه-7 بهمن-ساعت21:38

           

سلام .امروز به طرز عجیبی دلم گرفته و دلم می خواد گریه کنم .امروز بعد از نماز مغرب و عشا به حرم عبدالعظیم در ری رفتیم.خیلی شلوغ بود .متاسفانه تو این چندماهی که به تهران منتقل شدیم این اولین باری بود که به زیارت رفتیم.به محض اینکه چشمم به ضریح سیدالکریم افتاد بی اختیار شروع به گریه کردن کردم.امیدوارم بتونم شاگرد خوبی برای ایشون باشم.خدا روشکر که تو این رشته ی مبارک قبول شدم.خدایا یاریم کن و موفقم بدار و مرا که بنده ی ناچیزی هستم در بارگاه مقدست بپذیر.الهی آمین .خیلی دلم می خواد از فاطمه ی قشنگم براتون بگم که امشب حوری بود با اون چادر خوشگلش اما واقعا دلم گرفته و می خوام فقط گریه کنم.التماس دعا.. .......

 

امام باقر (علیه‌ السلام) فرمودند:

«شَرِّقا و غَرِّبا فَلا تَجِدان عِلماً صَحيحاً إلَّا شَيئاً خَرَجَ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ.»

اگر به شرق یا غرب عالم بروید، دانش صحیحی نمی‌یابید مگر آنچه از نزد ما اهل‌بیت بیرون می‌آید.

(كافی، ج 1، ص 39

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

dp
8 بهمن 90 1:07
سلام . ضمن آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما و خانواده محترمتون . وبلاگ ملیسا جان مجددا با مطلب جدید به روز شد . با نظرات قشنگتون بنده و ملیسا خانم رو مفتخر کنید . ممنونم.
مامان امیر حسین
8 بهمن 90 2:10
عزیزم زیارتت قبول .انشاالله اگه تلاش کنی حتما شاگرد خوبی برای اهل بیت(ع) خواهی بود. ما رو هم دعا کن
مامانی درسا
9 بهمن 90 1:25
ربارت قبول و التماس دعا . موفق باشی دختر گلمو ببوس .
مامان امیر حسین
10 بهمن 90 23:36
سلام عزیزم .دلم برای دل نوشته هات تنگ شده زودتر شروع به نوشتن کن من هرشب به وبلاگت سر میزنم این سه شبی که چیزی ننوشتی خیلی ناراحت شدم به این امید وارد وبلاگت میشم که ببینم حالت رو به راه و وبلاگت به روز
مامان امیر حسین
13 بهمن 90 0:18
سلام خانمی خوشحالم که امشب به وبلاگت سر زدی حالا بعد از چند روز اجازه بده بگم به وبلاگ خودت خوش اومدی انشاالله همیشه سر زنده و شاد باشی در ضمن فرا رسیدن عیدالزهرا رو بهت تبریک میگم